رشد اینترنت باعث آنلاین شدن اکثر امور شده است. خرید بلیط های سفر نیز از این رشد جا نمانند و به صورت اینترنتی میتوان آن ها تهیه کرد. علی بابا از بزرگترین و معتبرترین سایت های خرید انواع بلیط های سفر مانند بلیط هواپیما با کد تخفیف بلیط هواپیما است. این سایت توسط یک کارآفرین ایرانی به نام مجید حسینی تاسیس شده است.
معرفی
مجید حسینی نژاد سال 1358 از مادری اهل قم به دنیا آمد. پدرش اهل ملایر بود. پدر یک کارخانه تولید کفش به راه انداخته بود و خودش یک کارآفرین بود. اگر پدر مجید حسینی نژاد عمر بلندتری داشت شاید مسیر زندگی او به سمت و سوی دیگری میرفت. اما هنوز سه ساله نشده بود که پدرش جاودانه شد.
مادر مجید هم مانند همه مادران سرپرست خانوار، روزهای بیم و امید را سپری کرد. کار اول، فروختن طلاها و زیورآلات بود. او ترجیح داد کارگاه کفش را اجاره دهد. مادر یک مغازه فروش لوازم آرایش به راه انداخت. باید گفت استعداد کسب و کار از پدر و مادر به مجید به ارث رسیده است.
کار در کودکی
روزهای کودکی مجید بدون حضور پدر گذشت. مادرش چند تکه طلا و جواهری که داشت، فروخت و مغازه ای خرید برای فروش لوازم آرایش.
مجید آن روزها را به خوبی به خاطر می آورد: «مادرم به ما لوازم آرایش می داد. تابستان ها می رفتیم بساط می کردیم جلوی در پاساژ.»
از اینجا بود که هم کسب وکار را یاد می گرفت و هم با مفهوم استقلال آشنا می شد. یاد می گرفت برای هرچه می خواهد بجنگد و خودش آن را فراهم کند. هر بار قصد داشت چیزی بخرد مادرش به او چیزی می داد تا بفروشد: «یادم هست میخواستم میله بارفیکس بخرم؛ تعدادی لوازم داد گفت برو بفروش، پول میله بارفیکس را بردار و بقیه اش را به من بده.»
همین جریان روی بزرگسالی او تاثیر گذاشت. او از کودکی با این روحیه بزرگ شد و درنتیجه در بزرگسالی هم نمی توانست در کارهای سازمانی دوام بیاورد، ترجیح می داد کسب وکار خودش را داشته باشد. هیچ وقت نه به ساعت رفت وآمد پایبند بود و نه آزادی موردنظرش را در محیط کار داشت. حتی در شرکت خودش هم به دنبال ساعت زدن کارکنانش نیست. با همین روحیه کار خودش را آغاز کرد.
سال ۸۵ از کار لوازمیدکی اخراج شد چرا که با توجه به نتایج درخشان، توقع رشد و پیشرفت داشت و سازمان با درآمد بالای او مخالف بود بنابراین مجبور شد کار را رها کند.
در یکی از کارهایی که اخراج شد، خیلی پرتوقع بود و آزادی زیادی در محیط کار میخواست تا ایدههای خودش را پیاده کند. سال ۸۱ در سازمانی کار میکرد که به ساعت رفتوآمد پایبند نبود آنها هم بعد از یک ماه عذرش را خواسته بودند.
ایده راهاندازی علی بابا
او سال های زیادی را مشغول راه اندازی کسب و کارهای مختلف بود اما هر کدام به دلیلی با موفقیت همراه نشدند و در نیمههای راه آن ها را از دست می داد.
در سفر طبیعت گردی که به ایلام داشت، ایده خرید بلیط آنلاین و تورهای گردشگری به ذهنش رسید و همین ایده کلید اصلی موفقیت وی بود. این ایده منجر به راه اندازی استارتاپ علی بابا شد. البته که علی بابا نیز در سال های اولیه راه اندازی اوضاع خوبی نداشت و کم کم در طول زمان و گسترش تیم های آن توانست به علی بابا امروز با این همه محبوبیت تبدیل شود.
حسینینژاد در این باره میگوید:
من و نیما جفتمان طبیعتگرد حرفهای بودیم. سال ۸۹ رفتیم ایلام و خانمم و دخترم رفتند مالزی. آن زمان سفر آنها چند میلیون تومان شد.
اما هزینه سفر ما شد ۱۲۰ هزار تومان. همیشه با خودم فکر میکردم که اگر قیمت این دو سفر یکی بود، مثلا قیمت هر دو، ۳ میلیون تومان بود، کدام مقصد را انتخاب میکردم؟ من ایلام را انتخاب میکردم و غیرممکن بود بروم مالزی. از آنجا با خودم میگفتم چرا سایر افراد ایلام را انتخاب نمیکنند. شاید چون نمیدانستند چه امکانات و زیباییهایی در انتظارشان است؛ یعنی شناخت نداشتند.
به همین دلیل به این فکر افتادیم که آژانسی را تاسیس کنیم که گردشگری را در ایران توسعه دهیم تا هر کسی تجربه شایسته سفر را داشته باشد و بداند که میتواند چنین تجربهای داشته باشد. ایده علیبابا از آنجا شکل گرفت.
علت نامگذاری
در ابتدا اولین اسمی که برای این وب سایت انتخاب شده بود (گردونه پرواز پارس) بوده است، اما در نهایت (Alibaba) نام نهایی این وب سایت انتخاب شد. نام نهایی این وب سایت خیلی بهتر در ذهن ها می ماند و امروزه اکثر مردم ایران با این وب سایت آشنایی کامل دارند. علی بابا که یکی از بزرگ ترین کسب و کار های حوزه ی گردشگری ایرانی است از طریق وب سایت و اپلیکیشن خدمات خود را به کاربران خود ارائه می دهد. با پیشرفت این استارتاپ امروزه می توانیم درک کنیم که صاحب علی بابا ایران یعنی مدیرعامل علی بابا ایران درک بزرگی را از نیاز بازار داشته است و به همین دلیل یکی از کار آفرینان موفق ایرانی می باشد.
افول علی بابا
این آژانس با هشت کارمند آغاز به کار کرده بود اما شکست آن از همه کارهای قبلی سنگین تر بود. کار به جایی رسید که تعداد کارمندان آن به دو نفر رسید. به مرور بخش زیادی از اموالش را در دو پرونده کلاهبرداری از دست داد. مجبور شد خانه و اتوموبیلش را بفروشد. حتی به رفتن از ایران فکر می کرد. یک سالی هم بیکار بود و همسرش به جای او کار می کرد و خرج زندگی را می داد. اما از قدیم گفته اند در نومیدی، بسی امید است. مجید حسینی نژاد هم هنوز ناامید نشده بود و امید داشت که روزهای روشن از راه برسند.
آغازی دوباره
حسینینژاد میگوید در سال ۹۰، ۹۱ ،۹۲ و ۹۳ که اتفاقات زیادی افتاد و شکستهایی نصیبمان شد؛ شروع کردم به توسعه فردی و خودشناسی و روانکاری بهصورت حرفهای از طریق نوروساینس (دانش عصبشناسی) و علیبابا نتیجه آن توسعه است. در واقع این اتفاقات موجب شد تا من به دنبال توسعه فردی بروم.
روی شخصیت خودم که زود عصبی میشدم و از کوره درمیرفتم، کار کردم و گفتمان را در خودم تقویت کردم. حتی میتوانم بگویم تاثیر این خودشناسی به حدی بود که علیبابا حاصل گفتوگوی خوب من و علی و نیما شد. تیم اولیهمان خوب بود و هر کسی وارد میشد اگر اهل گفتوگو بود با ما میماند و اگر نبود و نمیشد، میرفت.