محسن آزمایش (اشتهاردیان) کارخانهدار، کارآفرین خوش فکر و انسانی با طبع والا در سال ۱۳۰۴ در تهران و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد.
وضع نامناسب مالی خانواده و فوت پدر در نوجوانی باعث شد از ۱۱ سالگی کار کند، زیرا مسئله معیشت و زندگی خانواده اش در میان بود. وی کار خود را از شاگردی در کارگاه آهنگری کوچک شروع کرد. پس از هفت سال تجربه شاگردی با ۱۴۰ تومان پسانداز، در سال ۱۳۱۸ مغازه کوچکی در خیابان عین الدوله باز کرد و به ساخت در و پنجره پرداخت. نهایت خوشبینی فامیل در خصوص محسن به حقیقت پیوست و او توانست برای خود کارگاهی کوچک راه اندازی کند.
اشتهاردیان در سال ۱۳۲۹ فامیلی آزمایش را برخود گذاشت. محسن آزمایش به ساختن صندلی، مبل و آبکاری فلزات در کارگاه خود میپرداخت. این کارگاه در سال ۱۳۳۶ در یک آتشسوزی نابود شد. از میان خاکستر آتشی که برایش ساخته بودند ققنوسی متولد میشود باانگیزهتر و مصممتر از قبل، آشیانی بنا نهاد به بزرگی همت بلندش. پس از این ماجرا او در تهراننو به تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۳۷ در محل کارخانه قدیمی، کارخانه صنعتی آزمایش را بنیان نهاد و تا سال ۱۳۵۸ مدیریت آن را در اختیار داشت.
تاسیس کارخانه آزمایش
در سال ۱۳۴۴ سرمایه اولیهای که محسن آزمایش داشت حدود ۳۰ میلیون ریال بود و این سرمایه در سال ۱۳۴۷ به ۲۰۰ میلیون ریال رسید. اکنون محسن به یک میلیونری تبدیل شده بود کارگاه که در آتش سوخته بود در خیابان دماوند بود. ولی در حال حاضر توانسته بود یک کارگاه بزرگ در ۱۰ کیلومتری آبعلی به مساحت ۱۸۵ هزار متر را خریداری کند و به مجموعه خود اضافه نماید به این صورت شرکت بزرگ آزمایش به وجود آمد.
محسن آزمایش توانسته بود بهخوبی پیشرفت کند و در سال ۴۷ چند محصول جدید را به تولیدات کارخانه خود اضافه کرد او پنج مدل یخچال و ۷ مدل کولر سه مدل آبگرمکن و چهار مدل بخاری ۶ مدل اجاقگاز را توانسته بود تولید کند. محسن به کارکنان خود احترام زیادی میگذاشت و هزینه عروسی کارگران خود را پرداخت میکرد او معتقد بود که میتواند به بهترین شکل کارخانه خود را اداره کند. بر اساس تحقیقی که شرکت ملی نفت انجام داده بود در مجموعههای دولتی حقوقی که به کارکنان پرداخت میشد کارخانه آزمایش بیشترین حقوق را پرداخت میکرد.
او برای اداره مجموعه خود دو استراتژی انتخاب کرده بود و از مشاوران خارجی و کارمندان خارجی برای مجموعه خود استفاده نمیکرد و فقط یک دوره کارشناس خارجی وارد مجموعه آزمایش شد. استراتژی دوم که از روش اول سختتر بود و برای امور کارخانه از یک سرهنگ بازنشسته کمک خواسته بود و او مسئولیت امنیت کارخانه را برعهده داشت.
آغاز دوران فروش
پیشبینی فروش کارخانه در سال 1347 به عدد یک میلیارد ریال رسیده بود. کارخانه درهمان سال شصت میلیون ریال حقوق به کارکنان خود پرداخت کردهبود. سود کارخانه نشان میداد که زندگی محسن دگرگون شدهاست. او از کارگاه سوخته چنین دنیایی برای خود ساختهبود. محسن بازار ایران را تسخیر کرده بود.
محصولات او در تمام ایران پخش بودند. او سعی داشت تا میتواند برمیزان تولیدات خود بیفزاید. تولیدات کارخانه هم آنقدرها رشد پیدا کردهبود که دیگر بازار ایران برای برایش کوچک بود. از همین روی اولین نمونه محصولات آزمایش روانه بازارهای دیگر شد.
افغانستان، کویت وشیخنشینهای حاشیه خلیج فارس بازارهایی بودند که محسن قصد داشت، آنها را فتح کند. محسن خود روایت کردهبود که سی درصد بازار افغانستان را در اختیار محصولات خود گرفتهاست. او در روزهایی چنین اقدامی را صورت دادهبود که کالاهای بسیاری از شوروی و جنوب شرق آسیا روانه افغانستان میشدند. محسن ولی در دهه 40 بلخ را فتح کردهبود.
سالها بعد مدیران دولتی کارخانههای صنعتی کشور تصمیم گرفتند تا تجربیات آزمایش را یکبار دیگر برای فتح بازار افغانستان به کار گیرند ولی تجربهای بسیار ناموفق کسب کردند.
محسن در دهه 50 کالاهایی خود را به بازارهای حاشیه خلیجفارس هم ارسال کردهبود. این همان بازاری بود که دردهه 80 از سوی مدیران بخشخصوصی ایران به «بازار بزرگ اسلامی» معروف شد ولی اینبار ایران تنها کمتر از 5 درصد این بازار را در اختیار داشت. محسن ولی اقدامی بی بدیل دیگر در این دوره صورت داد. او به سبب گرفتارهایی خانوادگی فرصتی برای تحصیل نیافتهبود ولی در کارخانه خود کارگاههای فنی را برای تحصیل کارمندان ساخته بود.
او 330 هنرجو را نیز پذیرفتهبود. کارخانهای که محسن ساختهبود به زودی به یکی از بزرگترین مجموعههای اقتصادی کشور بدل میشد. شرکت اودر سال 1348 تلویزیونهای 23 اینچی را هم به محصولات خود اضافه کرده بود.
در این دوره استفاده از تلویزیون میان خانوادههای ایران رایج شدهبود. آزمایش هم قصد داشت تا از این فرصت برای بهرهمندی از موهبت بازار جدید ایران استفاده کند ولی اینبار محسن در محاسبات خود کمی شتابزده عمل کرد چراکه طرح اوشکست خورد و تلویزیونهای آزمایش جایگاهی در بازار ایران نیافت.
محسن ولی از پای در نیامد. اوقصد کردهبود تا زندگی را به شیوهای جدید سامان دهد. محسن کارگاههای فنی را هر روز بیش از گذشته در مجموعه خود بزرگ میکرد. او اعتقاد داشت که کارخانههای ایرانی باید مانند فیات ایتالیا، بنز المان و جنرال موتورز امریکا اداره شوند.
همزمان سازمان برنامه پیشبینی کردهبود که تا پایان سال 1351 کشور به بیش از 20 هزار نیروی متخصص وماهر نیاز دارد. مصادف با این جریان، اتفاقی در فضایی کسب و کار ایران رخ دادهبود که بسیاری از کارخانههای صنعتی را با گرفتاری مواجه ساختهبود. کارخانههای صنعتی برای تامین نیروهای مورد نیاز خود شیوهای جدید را ابداع کردهبودند. آنان به متخصصان کارخانههای دیگر رجوع میکردند و با پیشنهادهای مالی تلاش میکردند تا کارمندان مجرب را به مجموعه خود اضافه کنند. این موضوع سبب شده بود تا شیوهای به نام «دزدی متخصص» میان فعالان صنعتی باب شود. در همین دوره محسن، تصمیم میگیرد تا روشی دیگر را برای اداره مجموعههای اقتصادی خود انتخاب کند. او با کمک واحدهای آموزشی کارخانه خود قصد کردهبود تا کارمندان مورد نیاز خود را تربیت کند.
مصادره کارخانه
فعالیتهای اقتصادی او تا سال ۱۳۵۸ در ایران ادامه یافت سپس در جریان مصادرههای ابتدای انقلاب (بند ج قانون حفاظت صنایع ایران)، تمامی کارخانهها و اموال محسن آزمایش مصادره شدند و او ناگزیر ایران را ترک و به سوییس مهاجرت کرد. تا سال ۱۳۸۰ این کارخانه در کنترل دولت بود و با ضرر و زیان هنگفت نهایتا در سال ۱۳۸۰ به بخش خصوصی واگذار شد. زیان انباشته کارخانه آزمایش در هنگام واگذاری حدود ۱۳ میلیارد تومان بود.
کارخانه آزمایش نیز پس از مصادره دوران افول خودش را شروع کرد و در سال ۱۳۸۸ با اخراج حدود نود درصد از کارکنانش به حالت نیمهتعطیل درآمد و نهایتا پس از مدتی تعطیل و جمع شد.
درگذشت
محسن آزمایش که از سرمایه داران و خیرین بزرگ ایران بود در تنگنای مالی شدید قرار گرفت. بطوریکه همسر و فرزندانش از او جدا شدند. این نابغه کارآفرینی ایران در سال ۱۳۷۷ و در سن ۶۷ سالگی در مراکش درگذشت.